خاطرات یه روز بارانی...

ساخت وبلاگ

یز

خاطرات یه روز بارانی......
ما را در سایت خاطرات یه روز بارانی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobaranama بازدید : 35 تاريخ : جمعه 28 شهريور 1399 ساعت: 2:06

زیبا نبود دنیا اگر پایانی نداشت خرد میشد آسمان اگر بارانی نداشت یک عمر زندگی را سفر کرده ایم چه شب ها که با هم سحر کرده ایم حالا... همسفر اگر راه طولانی مرا خسته کرد اگر لبخند هایت مرا دلبسته کرد گناه چشمانم را بگو؟ بشکن , لعنت بر این بغض گلو عمــــر دست از سرم بردار من باید برم بشکنم سکوت را سوار بر رازی قشنگ , یکی راست یکی چپ غرق در سکوت , تاریک میشوم در آرامش شب خاطرات یه روز بارانی......ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یه روز بارانی... دنبال می کنید

برچسب : آرامش, نویسنده : bitobaranama بازدید : 28 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:07

 من رو ببخش که آدمش نبودم ببخش منو که دزدکی نگاهتو ربودم ببخش منو بخاطر کوتاهی مسیر بخاطر حرفایی که تو دلت تا ابد شدن اثیر ببخش منو که چشمامو بستم ببخش منو چون که گفتم از زندگی خستم سخته دل بستن به آدم وقتی کنارته فهمیدن عشقی که اون لحظه یارته سخته ازت دور شم دستاتو نگیرم ، نبینمت ، کور شم آدم عاشق واسه عشقش قدم بر میداره با فکر دوست داشتنش شبها سر میذاره  نخواستم دستای کثیفم دنیاتو بهم بریزه نخواستم نگاه هیزم باز اشکاتو بریزه همین شد که پشت کردم همه خواسته هامو تو دستام مشت کردم حال من خوب نیست این روزا آسمانی دارم  هر از گاهی رنگ صحرا میشه دلم میگیره گاهی هم دلتنگ ..ه..ا میشه   خاطرات یه روز بارانی......ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یه روز بارانی... دنبال می کنید

برچسب : صحرا, نویسنده : bitobaranama بازدید : 38 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:07

   بازم رو شد عشقش بی آبرو شد  یه روز خوب داشتن عین همه  برام آرزو شد  غم دست از من بر نداشت  لحظه ای تنهام نذاشت  کسی که گرمای دستاش رو از دستای من داشت  از یه غریبه هیچ وقت دست بر نداشت  بهم میخندید  اما غصه هامو کم دید هی رابطه اش رو کرد تمدید  دنیامو له کردم که باشه  همه آدمارو کشتم که جاشه  واس خاطرات یه روز بارانی......ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یه روز بارانی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobaranama بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 23:01

 سال پشت سال ، ماه بعد ماه هی میاد و میره   گذشت گذشته ها ، عقب نگاه نکن الان دیگه دیره  این روزا عین بادکنک زیر شاخه ی درخت گیر کردم  باد میزنه بالا میرم و هی دور خودم میگردم  بی قراره قرارم و آروم نمیشم   یکی از راه رسید، خیلی راحت زده نیشم  رودخانه ام اگر خشکم کرد  رو بهش کردم اگر پشتم کرد  کاری خاطرات یه روز بارانی......ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یه روز بارانی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobaranama بازدید : 30 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 23:01

 قدم قدم...  آهسته آهسته  نگاه ، لبخند  نمیدونم دروغه یا راسته   کشیدن انگشت روی گرد و خاک نشسته رو یه عکس قدیمی  مرور میشه گذشته و دشمن شدن یه دوست صمیمی   یه قطره اشک زمین خشک رو خیس میکنه دنیا رو میگرده تورو دل تنگ اون که نیس میکنه  یاد گرفتم که میشه داد نزد  غصه داشت و آهنگ شاد نزد  تو ریختن رو خاطرات یه روز بارانی......ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یه روز بارانی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobaranama بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 23:01

من خوبم کم کم کمی میخندم جوانه میزنم اما نه حرف از زمانه میزنم زمانه و آدماش یادم داد که ساده باش بگذر از گذشته ها انسان یا فرشته ها با حرف میشه شکست پای درد و دل ها باید نشست یاد گرفتم از تغییری که فصل میکند بترس از اتفاقی که انسان ها را وصل میکند رفتم پی اش ، جنگیدم ، غصه خوردم و باختم مقصرم ، از خاطرات یه روز بارانی......ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یه روز بارانی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobaranama بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 23:01

بهش بگید تولدش مبارک بگید من هرچه بد هرچه خوب هرچه دور هرچه نزدیک روزهای خوب رو فراموش نکردم من فقط دفن شدم ... بگید اون که پشت پا زد به روزهای خوب و بد من نبودم قسم به چشمانم کبودم دنیایم را فروختم تا دستانم را به دستانی دوختم که مال دیگری شد عاشق اگر بود آخر جادوگری شد بهش بگید مهم اونه که هست مهم خاطرات یه روز بارانی......ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یه روز بارانی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobaranama بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 23:01

میرسه ته اونجاست که دیگه انقدر ناراحتی که با خودت میگیـ... نباید ببخشیش من یه آدم ساده با یکم ریش له تر له جاده هایم پر شد از مه خرابم اینو از اونی بپرس که پیرم کرد قول پرواز داد اما اسیرم کرد پای حرفاش نشستم منو از زندگی سیرم کرد این آخرا کاری کرد که حرف نزنم وقت گفتن حرفی زد که کاری نکنم جوری که و خاطرات یه روز بارانی......ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یه روز بارانی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobaranama بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 23:01

  برو دور و دورتر شو از من که احساسم برنگشته اصلاً فکرم این روزا آرام و آرام است قلبم ساکت شده دیگر رام است چقدر روزها رو هدر کردم تا کجاها براش سفر کردم از چه آدم ها که گذر کردم آخرین امید هایم را که از دست دادم من هم مثل تو با یه غریبه دست دادم دستانم را بخشیدم به یک غریبه حسی که دارم یک حس عجیبه خاطرات یه روز بارانی......ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یه روز بارانی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobaranama بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 23:01